امپراطوری بویو(دانگ بویو)
امپراطوری بویو (دانگ بویو) 86 ق.م: وقتی «گو دوماک»، "باک بویو"(بویو غربی) را فتح نمود، شاهزاده باک بویو «هائی بورو» به شرق فرار کرد و امپراطوری جدیدی به نام "دانگ بویو"(بویو شرقی) را تاسیس کرد که بعدا امپراطوری "بویو" خوانده شد.
نکته: پس از فتح باک بویو، گو دوماک نام این امپراطوری را "جولبون" نهاد!
امپراطوری بویو پس از "گوچوسان" دومین حکومت مقتدر در تاریخ کره بود!
در دوران حکومت امپراطور «گوموا»، فرزند «هائی بورو»، مرزهای بویو گسترش یافت و در دوران امپراطور «تسو» نیز به جلال آن افزوده شد. تا اینکه امپراطور «دائموسین»، نوه بنیانگذار گوگوریو به بویو حمله کرد و تسو آخرین امپراطور بویو را به قتل رساند. با مرگ تسو، امپراطوری بویو از صحنه تاریخ محو شد و به عنوان ایالتی از گوگوریو تحت ریاست «یانگ پو» برادر تسو قرار گرفت.
امپراطور هائی بورو 86 ق.م:
وقتی «گو دوماک»، "باک بویو"(بویو غربی) را فتح نمود، شاهزاده باک بویو «هائی بورو» به شرق فرار کرد و امپراطوری جدیدی به نام "دانگ بویو"(بویو شرقی) را تاسیس کرد.
هائی بورو امپراطوری ضعیف و تحت تاثیر وزیر اعظمش «بادوک بال» بود. در زمان او بود که بویو دوران بدی را پشت سر گذاشت.
در دوران حکومت هائی بورو، بانو «یوم یول» بانوی اعظم پیشگوی دربار بویو، در عالم رویا «پرنده سه پا» را مشاهده کرد و آن را نابود کننده خورشید بویو دانست. در همان سال یعنی 48 ق.م بود که با نقشه وزیر اعظم و توصیه بانو یوم یول به هائی بورو، ژنرال «هائی موسو» فرمانده گروه دامول با خیانتی که هائی بورو در حق وی کرد، اسیر امپراطوری هان و ناپدید شد!
در سال 48 ق.م، هائی بورو در اثر سیاه سرفه از دنیا رفت.
نکته: «هائی موسو» فرمانده گروه دامول را نباید با «هائی موسو» موسس امپراطوری باک بویو اشتباه گرفت!
- در ادامه مطلب میخوانیم:
سرگذشت «امپراطور گوموا»
سرگذشت «امپراطور تسو»
امپراطور گوموا 48 ق.م؛
در کتاب "سامگوک ساگی" آمده است که امپراطور «هائی بورو» فرزندی نداشت و با کهولت سن مواجه بود، روزی در کنار دریاچه "گونیئون" یک قورباغه طلایی را بر روی یک سنگ دید و در زیر سنگ کودکی را یافت و او را «گوموا» یعنی "قورباغه طلایی" نامید.(عجب اسمی)
گوموا پس از مرگ هائی بورو به امپراطوری بویو رسید. وی قلمروی بویو را افزایش داد و آن را به بالاترین قدرت زمانه خودش تبدیل کرد.
در جریان جنگی که بین بویو و "امپراطوری هان" رخ داد، امپراطور گوموا زخمی شد و پسر بزرگ وی شاهزاده «تسو» با کمک «بادوک بال»، وزیر اعظم به عنوان نایب السلطنه بر تخت نشست اما مدتی بعد گوموا بهبود یافت اما تسو دیگر حاضر نبود تخت امپراطوری را به پدرش بازگرداند.تسو پدرش گوموا و یوها را در بازداشت خانگی قرار داد.
مدتی بعد ارتش «ساچل دو» چهار قبیله ای که از متحدان بویو بودند به در خواست بانو «وون هو» امپراطوریس اول بویو به قصر حمله کردند و با اجبار حکومت را از گوموا گرفتند و تسو را رسما امپراطور بویو کردند.
اما چند سال بعد که درباریان از بی کفایتی تسو به خشم آمده بودند به رهبری بادوک بال، امپراطور گوموا را به صحنه قدرت بازگرداندند. اما از گوموا خواستند که از اهدافش در زمانی که در گروه دامول بوده، دست بکشد و گروه دامول را فراموش کند.
گوموا که ابتدا از فرماندهان گروه دامول بود بعدا به دشمنی با آن پرداخت!
حتی همسر خود بانو یوها، مادر «امپراطور دانگمیونگ» را نیز کشت.
پس از همین اتفاق ناگوار و درغم ازدست دادن یوها، گوموا به خود آمد و روابط خوبی با امپراطور دانگمیونگ(جومونگ) برقرار کرد. او بعدا حکومت را به تسو، پسر بزرگ خود واگذار کرد و پایتخت برای همیشه ترک کرد و به میان مردم عادی روستاها رفت تا باقی عمر خود را در میان مردم کشورش زندگی کند!
سرانجام گوموا در سال 7 ق.م توسط مهاجمینی که از سوی حاکم " لیودونگ " اجیر شده بودند، کشته شد.
از آخرین وصایای گوموا به تسو، اتحاد با " گوگوریو " برای شکست امپراطوری هان بود.
این تاریخ ها به نظر من اشتباهه! چون جومونگ سال 19 قبل از میلاد میمیره ولی گوموا 7 قبل از میلاد!!!!
کلا زیاد به تاریخ ها نباید خورده گرفت! من همیشه توی وبسایتم توی مطالب به این گاف های ثبتی تاریخی اشاره کردم.هرچی باشه از 2000 سال قبل تاریخ بیان میشه!
امپراطور تسو 7 ق.م؛
«امپراطور تسو»، ولیعهد «امپراطور گوموا» و فرزند او از همسر اولش بانو «وون هو» فردی فوق العاده مغرور و بی رحم بود، او از کودکی نسبت به اینکه پدرش به جومونگ توجه بیشتری دارد حسودی می کرد، حتی چندبار نیز برای قتل او اقدام کرد.
اما بعد از اینکه پدرش توسط افراد هان کشته شد برای گرفتن انتقام و عمل به آخرین وصیت گوموا تصمیم گرفت با امپراطور گوگوریو برای شکست هان متحد شود. آنها با کمک یکدیگر توانستن فرمانداری لیودونگ را فتح نمایند.
چند سال بعد، امپراطور دانگمیونگ در جریان جنگ با «امپراطوری هان» به وسیله شمشیر زهرآلود زخمی شد و بعد از مدتی از دنیا رفت، تسو با شنیدن خبر کشته شدن امپراطور گوگوریو، طرح دوستی با پسر دانگمیونگ، یعنی «یوری» را ریخت و بویو و گوگوریو را به عنوان کشورهای برادر معرفی کرد.
سالها بعد «امپراطور دائموسین»، بعد از اینکه پدرش «یوری» توسط افراد تسو به قتل رسید، در جریان لشکرکشی به بویو تسو را فریب داد و توانست با طرح عقب نشینی دروغین خود، سربازان بویو را از دژ دفاعیشان بیرون بکشد و با اشغال پایتخت، سرانجام گردن تسو به وسیله امپراطور دائموسین زده شد.
بعد از مرگ تسو در سال 23 میلادی بویو ضمیمه گوگوریو شد و برادر تسو، «یانگ پو» به عنوان دست نشانده، حکومت آنجا را به دست گرفت.
-------------------------------------------------------
سلام سلام.به دوستداران تاریخ و فرهنگ کره! چطورید؟
خواستم با افتخار بهتون اعلام کنم که:
" Skorea.ir افتتاح شد! "
اونجا رو خودم درست کردم و هدف از تاسیس اش محیا کردن محیطی خوشگل تر و جامع تر برای شما عزیزان است.
برخی از ویژگی های منحصر به فرد Skorea رو بهتون میگم که بدونید:
- مطالب کامل تر نسبت به این وبلاگ
- ویدیو های مختلف از سریال های تاریخی منتخب کره ای
- بخش گالری عکس از تاریخ کره و سریال هاش
- بخش مربوط به اطلاعیه های سفارت کره جنوبی در تهران
- اطلاع رسانی در مورد مسابقات فرهنگی و علمی سفارت کره در تهران
- و خیلی چیزهای دیگه :)
تا یادم نرفته بگم که اینستاگرام skorea رو هم دنبال کنید.
instagram.com/skorea.ir
عالیییی