باستان شناس (SKorea.ir)

تاریخ امپراطوری کره

باستان شناس (SKorea.ir)

تاریخ امپراطوری کره

مشخصات بلاگ
باستان شناس (SKorea.ir)

تاریخ امپراطوری کره...
History of Korea
한국의 역사
تمام مطالب درحال انتقال به Skorea.ir هستند.

-کلماتی که "Highlight زرد رنگ" دارند، دارای لینک مطلب هستند!

instagram: iamamir_nm

باشد که نوشته هایم بماند برای آیندگان

نویسنده






سلام سلام.به دوستداران تاریخ و فرهنگ کره! چطورید؟
خواستم با افتخار بهتون اعلام کنم که:


Skorea.ir افتتاح شد! "


اونجا رو خودم درست کردم و هدف از تاسیس اش محیا کردن محیطی خوشگل تر و جامع تر برای شما عزیزان است.

برخی از ویژگی های منحصر به فرد Skorea رو بهتون میگم که بدونید:

  • مطالب کامل تر نسبت به این وبلاگ
  • ویدیو های مختلف از سریال های تاریخی منتخب کره ای
  • بخش گالری عکس از تاریخ کره و سریال هاش
  • بخش مربوط به اطلاعیه های سفارت کره جنوبی در تهران
  • اطلاع رسانی در مورد مسابقات فرهنگی و علمی سفارت کره در تهران
  • و خیلی چیزهای دیگه :)

بذار از همه مهم تر رو اینجا بگم!

طرفداران Kpop و Kdrama کی اینجا داریم؟ معلومه خب، همه! بدوید بیاین Skorea که موسیقی و فیلم وسریال کره ای اونجا داریم :)


تا یادم نرفته بگم که اینستاگرام skorea رو هم دنبال کنید.

instagram.com/skorea.ir

  • amir nm

امپراتور گُی وانگ (234م - 286م)؛



جناب گُی پس از هم پیمان شدن با وزیران و درباریان و یک کودتا «امپراطور سابان وانگ» را خلع مقام کرد و به جای او بر تخت امپراتوری نشست.

گی وانگ جزء درباریانی بود که اعقاب آن ها را باید میان قبایل جین و فرزندان «بیریو» یافت. بعضی از منابع، امپراتور گُی را مؤسس واقعی «امپراتوری باکجه» می دانند، زیرا او بود که سلطنت را از دستان نوادگان «دانگمیونگ»، فرمانروای "گوگوریو" خارج نمود و باکجه را به حکومتی مستقل تبدیل کرد.

گُی وانگ پس از امپراتور شدن اقدامات مهمی انجام داد که از آن جمله، ایجاد یک کمیسیون شش نفره از وزیران اصلی، قطع حقوق مقامات رشوه بگیر و مجازات آنان و کشت مزروعات در جنوب پایتخت بود.

در دوران امپراتوری گُی، وضع دفاعی باکجه نسبت به چین تغییر چشم گیری کرد. باکجه به چین لشکر کشید و از آنجا که چینی ها در حال دفع حملات قبیله هان بودند، دو شهر "لی لانگ" و "دای فانگ"، توسط باکجه فتح شد، حتی ارتش باکجه موفق شد «دانگ زون» فرماندار "دای فانگ" را به قتل برساند. گُی پس از یک امپراتوری 52 ساله و اقدامات مطلوبش در سال 286م درگذشت و امپراتوری را به پسرش «چائِک جایی وانگ» سپرد.
  • amir nm

امپراتور سابان وانگ (234م - 234م)؛

پس از مرگ «امپراتور گوسو»، ولیعهد وی امپراتور سابان به امپراتوری رسید و به عنوان هفتمین امپراتور باکجه معرفی شد، اما سن کم سابان وانگ و هرج و مرج های ناشی از شکست های سنگین امپراتور گوسو فقید سبب آن شد که در چنین شرایطی عالیجناب «گُی» برادر «امپراتور چوگو» که فردی بسیار زیرک و البته پیر بود از فرصت استفاده کند و با جلب حمایت درباریان، امپراتور سابان را از تخت امپراتوری به زیر بکشد. این آغاز برتری خاندان «جین» بر خاندان هائی بود.

سابان پس از عزل شدن، تبعید شد و حکومت 2 ماهه اش را به تاریخ تقدیم کرد.

  • amir nm

امپراتور گوسو وانگ (214م - 234م)؛

پس از آن که «امپراتور چوگو» در سال 214م درگذشت، ولیعهدش، «گوسو وانگ» بر تخت نشست. او ششمین امپراتور باکجه بود.

بعضی منابع گوسو را برادر چوگو می دانند، ولی منابع موثق او را پسر چوگو دانسته اند.

در سال 216م ارتش امپراتور گوسو در قلعه سادو، حمله مالگال را دفع کرد و در سال 222م به ارتش 5هزار نفری شیلا حمله برد.  دوران گوسو با بلایای طبیعی فراوان از جمله گردباد، سیل و زلزله همراه بود و در اواخر عمر نیز مورد حمله شیلا و مالگال قرار گرفت و شکست های بسیاری را متحمل گردید.

گوسو سرانجام در سال 234م. پس از 20 سال امپراتوری بدرود حیات گفت و امپراتوری را به پسرش «باسان وانگ» سپرد.

  • amir nm

امپراتور چوگو وانگ (166م - 214م)؛

پس از مرگ «امپراتور گائه رو»، امپراتور «چوگو وانگ» به عنوان ولیعهد به تخت نشست.

در دوران حکومت چوگو روابط باکجه و شیلا تیره و تار گشت. در سال 167م او حملاتی به شیلا انجام داد و دو قلعه را تصرف نمود، اما شیلا ارتشی فرستاد و آنها را پس گرفت. امپراتور چوگو در سال 188م نیز حمله ای دیگر به شیلا انجام داد و این بار چهار قلعه "موسان"، "گویانگ"، "وون سان یانگ" و "یوگئو" را فتح و دو قلعه جدید به نام های "جوکیون" و "سادو" برپا نمود که در سال120م. افتتاح گشت. در سال 214م. او حمله ای دیگر به مالگال انجام داد و هزار سرباز را علیه آن به حرکت در آورد، اما مالگال در پاتکی قلعه "سوکمون" را در باکجه تصرف کرد. در همان سال شیلا نیز حمله ای علیه باکجه انجام داد و شهر «سایون» را فتح نمود. امپراتور چوگو درهمان سال دارفانی را وداع گفت.

  • amir nm

امپراتور گائه رو وانگ (128م - 166م)؛

امپراتور گائه رو وانگ چهارمین امپراتور باکجه بود که پس از وفات پدرش «امپراتور گیرو» به تخت نشست. او جنگ هایی با گوگوریو انجام داد ولی همچنان صلح خود را با شیلا حفظ کرد. در سال 165م  یکی از وزرای شیلا به نام «گیلسئون» طرح کودتایی برای برکناری امپراتور شیلا کرد ولی شکست خورد و به باکجه فرار کرد و به گائه رو پناهنده شد، گائه رو نیز او را به گرمی پذیرفت. امپراتور «آدال لا» امپراتور شیلا، نامه ای مبنی بر بازگرداندن گیلسئون برای گائه رو فرستاد، اما او نپذیرفت. به سبب این اقدام امپراتور شیلا تصمیم گرفت به باکجه تشکرکشی کند. این جنگ بزرگ در کوهستان «سوبائک» بین شیلا و باکجه درگرفت.

امپراتور گائه رو وانگ سرانجام پس از یک حکومت پرمخاطره در سال 166 از دنیا رفت و پسرش «چوگو» جانشین وی گشت.

  • amir nm

امپراتور گیرو وانگ (77م- 128م)؛

پس از فوت «امپراتور دارو» پسرش امپراتور «گیرو وانگ»، در سال77م. به عنوان سومین امپراتور باکجه به تخت امپراتوری نشست.  در دوران حکومت او بلایای طبیعی از جمله سیل و زلزله و گردباد مردم را در برگرفت که برای آنان از علایم فاجعه بود. در سال 105م. او با شیلا قرارداد صلحی امضا کرد و 
در سال 125م. شیلا برای دفع حمله مالگال به یاری باکجه شتافت. در سال128م. امپراتور گیرو در حالی که سلطنت را به پسرش «گائیرو» سپرد از دنیا رفت.

  • amir nm

امپراتور دارو وانگ (29م - 77م)؛

پس از مرگ «امپراتور اونجو» پسرش امپراتور دارو در سال 29م. به تخت نشست. او دومین امپراتور باکجه بود که مدت زیادی حکومت کرد ولی اقدامات شایسته ای انجام نداد، در دوران حومت او جنگ هایی بین باکجه و شیلا رخ داد که در اکثر آن ها دارو شکست خورد. او سرانجام در سال77م. از دنیارفت و سلطنت را به فرزند و ولیعهدش «گیرو» سپرد.

  • amir nm

امپراتور اونجو وانگ(موسس امپراتوری باکجه) (18ق.م - 28 م)؛

 

امپراتور اونجو مؤسس سلسله "باکجه" و پسر کوچکتر «امپراتوریس سوسونو» بود، که در سال18ق.م پس از خروج از گوگوریو به علت مسائل سیاسی در جنوب با متحد کردن ملت جولبون و مردم «هانمن»، امپراتوری باکجه را برپا نمود.

در سال 8 ق.م قبیله "مالگال" دو حمله به شیپجه انجام داد و در هردو حمله موفق گشت بخش هایی از شیپجه را فتح کند. در سال 3 ق.م بیریو از دنیا رفت و مردم به اونجو به عنوان یک امپراتور رسمیت بیشتری دادند، اونجو نیز نام امپراتوری را از شیپجه به باکجه تغییر داد و به علت تهدید هانمن توسط قبایل مالگال و حکومت "نانگ نانگ"، پایتخت را از آن جا به «هان سونگ»(سئول کنونی) منتقل کرد.

در سال 5 م او پایتخت را از "هان سونگ" به "یانگ چه اون" منتقل نمود و با فرستادن پیکی حکومت "ماهان" را به اتحاد دعوت کرد ولی امپراتور ماهان نپذیرفت، در نتیجه امپراتور اونجو شروع به تربیت ارتشی سری کرد و در سال 7م. با بیرون آوردن آن ارتش به ماهان یورش برد و تمامی ممالک آن را به جز دو قلعه فتح کرد. امپراتور ماهان برای اونجو نامه تسلیم فرستاد و از او خواست به مردم آسیبی نرساند، اونجو نیز پذیرفت و در نهایت دو قلعه باقی مانده نیز تسلیم باکجه شدند. صلح بین باکجه و ماهان تا 9 سال به طول انجامید، در سال16م. گروهی از فرماندهان ماهان شورشی علیه باکجه ترتیب دادند، ولی امپراتور اونجو با رهبری ارتشی 5 هزار نفری همه آن ها را سرکوب کرد.

نقاشی منتسب به اونجو وانگ

در سال 22 م قبیله مالگال حمله دیگری به باکجه انجام داد ولی باز هم توسط اونجو سرکوب گشت. امپراتور اونجو در سال 28م  در حالی که سلطنت را به پسرش «دارو وانگ» می سپرد از دنیا رفت.

  • amir nm

 

پس از آنکه بانو «سوسونو» و بومی های «جولبون» به جنوب رفتند، بیریو در «میچاهول» و «اونجو» در «هانمِن» (ویریسئونگ کنونی) ساکن شدند. بیریو پسر بزرگتر سوسونو در میچاهول حکومتی کوچک تأسیس کرد، ولی اونجو با متحد کردن قبایل جولبون و به کمک مادرش امپراتوریس سوسونو ملت شیپجه یا باکجه را تاسیس نمود. بیریو که موفقیت های پی در پی اونجو را می دید، مردم را علیه او شوراند و از او خواست امپراتوری شیپجه را به وی واگذار کند، ولی اونجو نپذیرفت، در نتیجه بیریو به هانمِن پایتخت شیپجه یورش برد، ولی ارتش اونجو او را شکست داد و اسیرش کرد، بیریو پس از آن از اونجو درخواست عفو نمود و تسلیم شیپجه گشت. از آن پس امپراتوری میچاهول تحت سلطه شیپجه درآمد.

  • amir nm

 

بانو سوسونو فرزند رئیس یون تابال، رئیس قبیله گیرو و در عین حال ملت «جولبون» بود، او پس از اتحاد جولبون و تأسیس گوگوریو، و گم شدن یی سویا همسر اول «امپراتور دانگمیونگ»، به عنوان همسر وی و امپراتوریس «گوگوریو» برگزیده شد. او صاحب دو پسر بود که بنا به فرضیه ای پسران دانگمیونگ و بنا بر نظری دیگر پسران اوته یکی از مدیران قبیله گیرو بودند، آن دو پسر «بیریو» و «اونجو» نام داشتند. با پیدا شدن بانو یی سویا و شاهزاده «یوری»، سوسونو که موقعیت فرزندانش را در خطر دید با پسرانش و بومی های جولبون از گوگوریو به سمت جنوب سرزمین کره رفت. بعد ها پسر کوچکش اونجو با متحد کردن ملت جولبون و روسای قبایل بومی منطقه، «امپراطوری باکجه» را در جنوب برپا کرد. در این راه امپراتوریس سوسانو مهره اصلی در تأسیس باکجه بود.

  • amir nm